حجت الاسلام انصاریان 89/8/11
امیرالمومنین (ع) در جمعی از دوستانشان فرمودند: (امن مطیعون لنا سیغفر لله ذنوبهم امتنان الی احسانهم) کسانی که از ما پیروی می کنند، از روش ما متابعت می کنند در حد خود در زندگی با ما هماهنگی دارند اگر لغزش هایی داشته باشند. به مزد این اطاعت از ما یقیناً خداوند متعال گناهانشان را می آمرزد. جمع به حضرت عرض کردند: پیرو شما چه کسانی هستند؟ نشانه های آنها چیست؟ امام فرمودند: الذین یوحدون ربهم[1] اینان مردمی خدا پرستند، هیچ بت درونی و بیرونی در زندگی آنها نقش ندارد؛ نه گرفتار فرعون درون هستند، نه گرفتار فرعون بیرون؛ یعنی اهل پیروی از فرهنگ غیر خدا نیستند، در طول تاریخ هر چه فساد و فتنه هست یا نشات گرفته از فرعون درون است یا فرعون بیرون. امام صادق (ع) مطلبی در رابطه با فرعون بیرون دارند به این مضمون که بنی امیه ابتدا کار یک زن بوده به نام هنده که در زمان جاهلیت به بدکاری معروف بود و یکی از شوهران این زن، ابوسفیان است و دو فرزند که معروفترین این دو فرزند معاویه هست. این چهار نفر واقعا چه جایگاهی داشتند؟ امام صادق (ع) فرمود: وقتی شما مردم مطیع اینان شدید، آنها بستر پیاده شدن خواسته هایشان را در اطاعت شما دیدند حاصل این اطاعت شما حادثه کربلا بود. جواب این حادثه را چه کسی خواهد داد؟ این حادثه با چه چیز می تواند تلافی شود؟ این داغی که این حادثه بر دل اهل ایمان ، بر دل ائمه طاهرین ... گذاشت.
نتیجه اطاعت از فرعون درون، کل گناهان کبیره و کل گناهان صغیره هست. زنا میوه اطاعت ازفرعون درون است. ربا میوه اطاعت از فرعون درون است. عاق والدین میوه اطاعت از فرعون درون است.
مطیعون نسبت به ما و هماهنگ های با ما (یوحدون ربهم) با یک دست فرعون بیرون را پس می زنند؛ و تا آخر عمرشان به فرعون بیرون می گویند، نه. با دست دیگر فرعون درون را پس می زنند. آنجا هم می گویند: (لا اله) می ماند(الا الله) با این دو دستی که این دو فرعون را پس زدند به ریسمان خدا چنگ می زنند؛ ریسمانی که قرآن می گوید: فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى[2] اینان چنگ به ریسمانی زدند به رابطه ای زدند که محکم تر از این رابطه وجود ندارد. لاَ انْفِصامَ لَها[3] قطع هم نمی شود، بریده هم نمی شود. هر ریسمانی پاره می شود، هر چه قدر هم قوی تنیده شده باشد. هفتاد سال فرهنگ کمونیستی را می تنیدند که خیلی قوی شود و غیر قابل پاره شدن؛ آخرش از هم گسست و پاره شد. برد در تمام کره زمین در هر تاریخی با کسانی بوده که چنگ به ریسمان محکم تر الهی زدند. پیغمبر (ص) فرمود: ذِکْرُ عَلِیٍ عِبَادَة.[4] پیغمبر (ص) فرمود: هر کجا صحبت علی بشود، مردم از جا بلند شده ، مورد آموزش خداوند قرار می گیرند. نه اینکه ما خیلی آدم های مهمی باشیم که خدا این طور به ما رو بکند، امیرالمومنین (ع) پیش خداوند اینقدر شخصیت و وجاهت دارد که هر کس حرفش را بزند، خدا گناهش را می بخشد، این روایت هم در کتب سنی ها هست که هر کس حرفش را بزند، خدا گناهانش را می آمرزد؛ این به این دلیل است که ما در زندگی خود حرف دیگران را نزنیم، یعنی اگر ما حرف دیگران را بزنیم، به جای امیرالمومنین(ع) کس دیگری را بیاوریم وسط و حرف او را بزنیم ؛ نه تنها گناهانمان آمرزیده نمی شود، بلکه گناهانمان هم اضافه می شود.
من اتخذه علی امامه فی دینه این (فی دینه) عرشی، عرشی است. کسی که علی بن ابی طالب (ع) را در تمام امور دینی، دینداری، دین شناسی و عمل به دین امام خودش انتخاب بکند، سراغ هیچ چیز دیگر نمی رود. من اتخذه علی امامه فی دینه این است که گناه آدم را می آموزد، حرف علی (ع) را زدن، قلبش را روشن می کند. دلش را نورانی می کند، بارش را سبک کی کند.
یا علی وقتی به آدم نیرو می دهد، که آدم فرعونی در زندگیش نباشد. کسی که شنا بلد نیست اگر بپرد در دریا غرق می شود، آنهایی که شنا بلدند، خود انبیاء و ائمه(ع) هستند؛ وجود آنها کشتی است که در دریای طوفانی دنیا، مردم متمسک به این کشتی ها بشوند، سالم عبور می کنند تا وارد برزخ بشوند.
کسی که علی(ع) را در دینش در همه امور دینیش، در دینداری، در شناخت دین، در قبول دین، در عمل دین همه در نعت «فی دینه» مندرج است. «من اتخذ علی امام فی دینه فقد استمسک بالعروه الوثقی» یه رابطه ای چنگ زده که این رابطه بریدنی در این عالم نیست، تمام رابطه ها در قیامت قطع می شود. قرآن می گوید: « تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب»[5] روز قیامت تمام وسیله ها از مردم می ببرد. تنها وسیله ای که برای نجات برای مردم می ماند، امیرالمومنین (ع) می باشد.
علی دریای بی نهایت مهر است. دریای بی نهایت محبت است. دریای بی نهایت کرامت است. اگر کسی متمسک به وجود مبارک امیرالمومنین (ع) بشود، چنگ به ریسمان محکم تر زده است. علی دریای عشق و مهر است.
اگر این جوانانی که موهای تیغ تیغی دارند؛ صلیب به گردنشان هست. این دخترانی که در پارتی های شبانه تمام سرمایه عفت و هستیشان از بین رفته اینان با این مجالس از اول ارتباط داشتند؛ اگر می آمدند علی (ع) را می شناختند در مصونیت می رفتند و به این راحتی در دامن هر کثیفی و هر فرهنگ نجسی نمی افتادند.
در دعای کمیل می خوانید «یَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِینَ فِی الظُّلَمِ» این نور چه نوری است جز اینکه وقتی ما را دفن می کنند؛ قبر ما از روز روشن تر می شود. این نور علی (ع) است که از قلب ما می زند بیرون این نور امام حسین (ع) است. این نور پیغمبر(ص) است این نور خدا ست.
[1] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار،ج 65، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، نوبت چاپ: دوم، 1403 ق، ص 163.
[2] سوره بقره، آیه256.
[3] سوره بقره، آیه256.
[4] مفید، محمد بن محمد، مصحح: على اکبر و محرمى زرندى، محمود غفارى،الإختصاص، ناشر: الموتمر العالمى لالفیة الشیخ المفید، نوبت: اول، 1413 ق، ص 224.
[5] سوره مبارکه بقره، آیه 166.